زیر بارون | ||
|
آنقدر دلتنگم که دلم می خواهد که نباشم که بمیرم بروم در دلم دردی هست در گلویم بغضی که دلم می خواهد تا بگویم و ببارم اشکی شاید این غم شاید این بغض کم شود . . . شاید نظرات شما عزیزان:
نه اسمش عشـــــــــق است،
نه علاقه، نه حتی عادت، خــــ ــریـتـــ محض است دلتنگ کسی باشی ...که دلـــش با تـــــــــو نیســـت... ![]() ![]() ![]() ![]()
خیالت راحــت . . .
شکســـــته ها نفرین هم بکــنند ، گیرا نیســـت …! نـــفرین ، ته ِ دل می خـــواهد دلِ شکســـته هـ ــم که دیگر ســــر و ته ندارد . . .
همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ…
ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ… ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !
گفت: مرا فراموش کن
اما نمی دانست که اصلا ارزش به یاد ماندن را نداشت ... موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |